جدول جو
جدول جو

معنی ناخن خاره - جستجوی لغت در جدول جو

ناخن خاره
(خُ رَ / رِ)
ناخن پال. ورمی باشد که در اطراف ناخن بهم رسدو ناخن را بیندازد و به عربی داحس گویند. (برهان قاطع) (آنندراج). رجوع به ناخن خواره و ناخن پال شود
لغت نامه دهخدا
ناخن خاره
ناخن پال
تصویری از ناخن خاره
تصویر ناخن خاره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نان پاره
تصویر نان پاره
پارۀ نان، تکه ای از نان، کنایه از جیره، مستمری، کنایه از زمینی که به کسی بدهند که از درآمد آن امرار معاش کند
فرهنگ فارسی عمید
(خُ خوا / خا رَ / رِ)
ناخن پال. داخس. (ناظم الاطباء). ورمی باشد مایل به سرخی نزدیک به ناخن که درد عظیم کند و او را کژدمه نیز خوانند. و به عربی داخس گویند. (فرهنگ جهانگیری) (شعوری). رجوع به ناخن پال و ناخن خاره شود
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رِ)
. ناخن گیر. مقراض ناخن گیری. ناخن پیرای. ناخن چین
لغت نامه دهخدا
(خُ بُ)
ناخن برا. ناخن برای: در بادیه شد تنها بی زاداما همیشه سوزن و ناخن براه و دلو و حبل با وی بودی. (کیمیای سعادت). رجوع به ناخن برا و ناخن برای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناخن خواره
تصویر ناخن خواره
ناخن پال
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی که بوسیله آن سرناخن را چینند ناخن برا ناخن پیرا ناخن گیره، چیزی نرم که ناخن در آن بند شود
فرهنگ لغت هوشیار
مقراضی که بوسیله آن ناخن برند: بتاب یکسرناخن قواره مه را دوشاخ چون سر ناخن برا نمود بتاب. (خاقانی)، مقراض قیچی. توضیح هم} ناخن برا (ی) {صحیح است و هم} ناخن پیرا (ی) {و هیچیک محرف دیگری نیست
فرهنگ لغت هوشیار
مقراضی که بوسیله آن ناخن برند: بتاب یکسرناخن قواره مه را دوشاخ چون سر ناخن برا نمود بتاب. (خاقانی)، مقراض قیچی. توضیح هم} ناخن برا (ی) {صحیح است و هم} ناخن پیرا (ی) {و هیچیک محرف دیگری نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تکه ای ازنان قطعه ای ازنان، زمینی که شاه بچاکری دهد تاازدرآمد آن امرارمعاش کنداقطاعتیول: وآن اعمال وولایتهاراچون شروان وشکی ودیگراعمال بنان پاره بدیشان دادتاآن ثغرمضبوط ماند، جیره اجرا: ... وبعدازآن کسی حدیث مواجب ونان پاره نیارست گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه درطلب نانست نان جوی نان خواه: کندتازه نانباره هرکسی درآن باره سازدنوازش بسی. (نظامی. گنجینه گنجوی. ص 153)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان پاره
تصویر نان پاره
((رِ))
تکه ای نان، قطعه زمینی که پادشاه به چاکر خود برای گذران معیشت می داد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
عمل الأظافر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
Manicurist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manucure
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manicure
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
매니큐어리스트
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
منیکور کرنے والی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
ช่างทำเล็บ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
ahli manikur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
מַנִּיקּוּרִיסְטִית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
ネイルアーティスト
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
美甲师
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
msanidi wa kucha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
নখের সজ্জাকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manikürcü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manicurista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
नखशिख विशेषज्ञ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manicurista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
Manikürist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manicurist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
манікюрниця
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manikiurzystka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
маникюрша
دیکشنری فارسی به روسی